عاشق گل. دوستدارندۀ گل. کسی که گل را بسیار دوست دارد. آنکه به پرورش گل اهتمام فراوان دارد: نگه کرد دستان ز تخت بلند بپرسید کاین گل پرستان که اند. فردوسی. باغ بتخانه گشت و گلبن بت باده خواران گل پرست شمن. فرخی. گلبن پرند لعل همی برکشد بسر باران گل پرست همی گسترد نثار. فرخی. باغ گردد گل پرست و راغ گردد لاله گون باد گردد مشکبوی و ابر مرواریدبار. فرخی. چو سرو سهی دستۀ گل به دست سهی سرو زیبا بود گل پرست. نظامی