جدول جو
جدول جو

معنی گل آلود

گل آلود
(تَ دَ / دِ)
تیره از خاک و لای. گل آلوده:
در گریۀ وداع تذروان کبک لب
طاووس وار پای گل آلود میبریم.
خاقانی.
دلم که خدمت زلف تو کرد چون گلسر
نکرده پای گل آلود شانه بازآورد.
خاقانی.
هر شام کز این خم گل آلود
بر خنبرۀ فلک شود دود.
نظامی.
- امثال:
آب را گل آلود کردن و ماهی گرفتن.
و رجوع به گل آلوده شود
لغت نامه دهخدا