معنی گفت و گو
- گفت و گو (گُ تُ)
- صحبت. بحث. سخن. محاوره:
نگر نرّه دیو اندرین جست و جو
چه جست و چه دید اندرین گفت و گو.
فردوسی.
گفت و گوهاست در این راه که جان بگدازد
هر کسی عربدۀ این که مبین، آن که مپرس.
حافظ.
بی گفت و گوی زلف تو دل را همی کشد
با زلف دلکش تو کرا روی گفت و گو است.
حافظ.
رجوع به گفتگو، گفتگوی و گفت و گوی شود
