جدول جو
جدول جو

معنی گشاده سلاح

گشاده سلاح
(گُ دَ / دِ سِ)
سلاح را رها کرده. اسلحه از تن بازکرده:
سوی شاه ترکان نهادند سر
گشاده سلاح و گسسته کمر.
فردوسی.
گشاده سلیح و گسسته کمر
تنش جای دیگر، دگر جای سر.
فردوسی
لغت نامه دهخدا