جدول جو
جدول جو

معنی گسنامار

گسنامار(گُ)
نهایت و غلبۀ گرسنگی باشد، چه گسن به معنی گرسنه و آمار به معنی نهایت طلب و خواهش بود. (برهان) (آنندراج). محمد معین نوشته اند: در یک نسخۀ خطی جهانگیری متعلق به کتاب خانه علامه دهخدا ’گسامار’ و در دو نسخۀ دیگر از همان کتاب متعلق به همان کتابخانه ’گسنامار’ با اول مضموم به ثانی زده و نون به الف کشیده آمده به معنی مذکور درمتن، و شاهد ذیل در دو نسخۀ جهانگیری از طبقات خواجه عبدالله انصاری در احوال ابوبکر دقاق آمده: ’ابوبکررازی گوید که وی را گفتم: سبب چشم بشدن تو چه بود؟ گفت: در بادیه شدم به توکل، گفتم: از آن اهل منازل هیچ نخورم ورع را، یک چشم من بر او فروبست از گسنامار. در لسان العجم شعوری ج 2 ص 317 این عبارت چنین آمده: ’وقتی در بادیه رفته بودم و در منازل از هیچکس چیزی تناول نکردم با ورع از کسنامار، یک چشم من فروبرد. ’مؤلف فرهنگ نظام احتمال میدهد اصل ’گسناهار’ باشد از گسن بمعنی گرسنگی و آهار بمعنی غذا - انتهی. ظاهراً مصحف چشماماز قیاس شود با خشکاماز، رجوع به خشکامار و آماز شود. استسقاء چشم. استسقاءالعین. استسقاء مقله. رجوع به لغت نامه ذیل کلمه استسقاء شود. (حاشیۀ برهان قاطع چ معین)
لغت نامه دهخدا