جدول جو
جدول جو

معنی گریبان ریختن

گریبان ریختن
(ژَ نِ گَ تَ)
گریبان ریختن از چیزی، کنایه از درست کردن گریبان:
تا توانم گلفروش چاک رسوایی شدن
چون سحر بیدل زهر عضوم گریبان ریختند.
میرزا بیدل (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا