جدول جو
جدول جو

معنی گره گشایی

گره گشایی
(گِ رِهْ گُ)
گشوده شدن گره. بازشدن گره. مجازاً برطرف شدن مانع. آسان شدن کار:
دولت سبب گره گشایی است
فیروزۀ خاتم خدایی است.
نظامی.
گر عودکند گره نمایی
تو نافه شو از گره گشایی.
نظامی.
، کمک. مساعدت:
شود جهان لب پرخنده ای اگر مردم
کنند دست یکی در گره گشایی هم.
صائب
لغت نامه دهخدا