گرزۀ گاوچهر است که عمود فریدون باشد. (برهان). گرزۀ گاوپیکر است. (جهانگیری) : نشست از بر تخت گوهرنگار ابا تاج و با گرزۀ گاوسار. فردوسی. کمر بستن و رفتن شاهوار به چنگ اندرون گرزۀ گاوسار. فردوسی. همیرفت (گشتاسب) با گرزۀ گاوسار چو سرو بلند از لب جویبار. فردوسی. رجوع به گرزۀ گاوچهر و گرزۀ گاورنگ و گرزۀ گاوپیکر و گرزۀ گاوروی و گرزۀ گاوسر و گرزۀ گاومیش شود