معنی گردن کج کردن گردن کج کردن (زُ زَ دَ) فروتنی. التماس. عجز. لابه: پیش دریا چه خرد راست کنم گردن کج من که قانع به دم آب چو شمشیر شوم. صائب تبریزی (از آنندراج) لغت نامه دهخدا