سرافرازی. سربلندی. مناعت: بگردن فرازی و مردانگی برای هشیوار و فرزانگی. فردوسی. توانم که گردن فرازی کنم بشمشیر با شیر بازی کنم ز نخجیر و گردن فرازی و رزم ز مهر دل و کین و شادی و بزم. اسدی (گرشاسب نامه). ، سرکشی. خودپسندی: درآمد که گردن فرازی کند بدان آتش تیز بازی کند. نظامی. تو خود دانی که در شمشیربازی هلاک سر بود گردن فرازی. نظامی