معنی گردمه گردمه (گِ مَهْ) مخفف گردماه. گردماه. ماه تمام. بدر: با رخی رخشان چون گردمهی بر فلکی بر سماوات علی برشده زیشان لهبی. منوچهری. رجوع به گردماه شود لغت نامه دهخدا