معنی گرد چیزی گشتن گرد چیزی گشتن (زَ تَ) گرد چیزی گردیدن. طوف. تطویف: گفتم اگر خشم تو ازنرد نیست بوسه بده گرد بهانه مگرد. فرخی. و چنین اتفاق نادر افتد و بر نادر حکم نتوان کرد، زنهار تا بدین طمع گرد ولع نگردی. (گلستان). و رجوع به گرد چیزی گردیدن شود لغت نامه دهخدا