عزیز داشتن. بزرگ داشتن. محترم داشتن. تکریم. اکرام. (ترجمان القرآن). تبجیل. (دهار). اعزاز. (منتهی الارب) : گرد کردند و گرامی داشتند تا به سنگ اندر همی بنگاشتند. رودکی. به پیش بزرگان گرامیش دار ستایش کن و نیز نامیش دار. فردوسی. گرامیش دارید و فرمان برید ز فرمان و رایش همی مگذرید. فردوسی. اگر خواهی در قفای تو نخندند زیردستان را گرامی دار. (قابوسنامه). پر از عیب مردم ندارد گرامی کسی را که دانست عیب و عوارش. ناصرخسرو (دیوان ص 234). همیدون مسافر گرامی بدار. سعدی (بوستان). و مردم را در بند گرامی دارد. (مجالس سعدی)