خیمه که به یک ستون بر پای کنند. (برهان) (انجمن آرا) (آنندراج) : شاه حلوا گر کند ییلاق در صحرای خوان خرگهش کاک است و مین خیمه و گیپا گبر. بسحاق اطعمه. مؤلف گوید که: در فرهنگها چنین نوشته اما بخاطر میرسد که کبر به کاف عربی و بای پارسی باشد چرا که کپر بپارسی خاصه در پارس خانه ای را گویند که از چوب و علف و شاخه های درختان و نی سازند و تابستان آب بر آن ریزند و هوا و برودت پیدا کند و دیگرباره بمعنی خیمه نامناسب است. (آنندراج) (انجمن آرای ناصری). رجوع به گنبدی شود سنگی باشد که از آن دیگ و طبق و کاسه و امثال آن سازند. (برهان) (انجمن آرا). سنگی است که از آن ظروف و اوانی ماننددیگ کاسه و صحن سازند. (الفاظ الادویه) : زین بیابان بسی تو را بهتر خانه و آب سرد و دیگ گبر. سنایی (از جهانگیری)