جدول جو
جدول جو

معنی گاندارید

گاندارید
گاندرید، گانگرید، در قدیم مردمان کنار رود گنگ را بنام گاندرید میخواندند و پادشاه آن مملکت را در زمان فتوحات اسکندر، کساندرامس مینامیدند و قوای او در جنگ با اسکندر از این قرار بود: 20 هزار سوار، 120 هزار پیاده، دو هزار ارابه و چهل هزار فیل که در موقع جنگ مسلح میشدند، اسکندر چون این خبر را بشنید باور نکرد و پروس را طلبیده اطلاعات را از او پرسید، او هم اطلاعات رفه ژ را تأیید کرده گفت این مردم را گساندارید مینامند، (اینجا هم باید اشتباه شده باشد گانگرید صحیح تر بنظر می آید) و پادشاه آنها شخصی ضعیف النفس و بی نام است، (ایران باستان ص 1803، 1805، 1812، 1973)
لغت نامه دهخدا