جدول جو
جدول جو

معنی گازری کرده

گازری کرده
(دَ / دِ)
گازرشست. گازرشوی. جامۀ سفیدشده. شسته شده، ظاهراً آهار کرده: و جامۀ شسته و نرم شده گرمتر از جامۀ گازری کرده باشد از بهر آنکه جامۀ نرم شده به تن باز گیرد و جامۀ گازری کرده بازنگیرد. (ذخیرۀ خوارزمشاهی). رجوع به گازرشست و گازرشوی شود
لغت نامه دهخدا