به معنی کاهو باشد، و آن تره ای است که خورند و به عربی خس خوانند. (برهان) (آنندراج). کاهو را گویند، و آن را کوک نیز خوانند. (فرهنگ جهانگیری). کاهو که خوردن آن خواب آورد. و در سامی کیبو (به زیادتی بای موحده) آورده. (فرهنگ رشیدی). کاهو. کیوه. در مهذب الاسماء ’کیو’ را در معنی خس عربی آورده. (از حاشیۀ برهان چ معین) ، به معنی ماده و سبب و علت هم هست. (برهان) (آنندراج) (ناظم الاطباء). از برساخته های فرقۀ آذرکیوان است. و رجوع به فرهنگ دساتیر ص 26 شود، آبجو و فقاع. (ناظم الاطباء)