معنی کینه کوش کینه کوش(تَهْ) کینه کش. کینه دار. کینه ور. کینه ورز. (آنندراج). کوشنده برای انتقامجویی. آنکه برای انتقام کوشش کند. سخت منتقم: باش که تا دررسد آن کینه کوش مهر مرا بیندو ماند خموش. امیرخسرو (از آنندراج) لغت نامه دهخدا