معنی کیستان کیستان شکنجۀ روغنگری و معصرۀ آب انگورگیری، (ناظم الاطباء) (از اشتینگاس)، شیرزنه، (ناظم الاطباء)، ظرف کره گیری یا کره سازی، (از اشتینگاس) لغت نامه دهخدا