جدول جو
جدول جو

معنی کی

کی(کَ)
به سه نوع است، اسم مختصر از ’کیف’ کقوله:
کی تجنحون الی سلم و ماثئرت
قتلاکم و لظی الهیجاء تضطرم.
(از منتهی الارب) (از اقرب الموارد).
اسم مختصر از کیف. (آنندراج). به معنی کیف یعنی چگونه. (ناظم الاطباء) ، دوم به منزلۀ لام تعلیل و آن بر مای استفهامیه آید در سؤال از علت، مثل: ’کیمه’ به معنی ’لمه’ و بر مای مصدریه، مانند: جئتک کیما تکرم. و بر ’ان’ مصدریۀ مضمر، کقولک: جئت کی تکرم، و قولک: لم فعلت کذا فتقول: کی یکون کذا و تنصب الفعل المستقبل. (از منتهی الارب) (از آنندراج) (از ناظم الاطباء). و معناً و عملاً به منزلۀ لام تعلیل به کار رود و بر مای استفهامیه داخل شود چنانکه در سؤال از علت گویند: ’کیم جئت’ و در موقع وقف ’ها’ بدان متصل گردد و گفته می شود ’کیمه’ همانگونه که گفته می شود ’لمه’، و بر مای مصدریه چنانکه گویند: ’یرجی الفتی کیما یضر و ینفع’، یعنی لأن یضر و ینفع و گویند ’ما’ کافه است. و بر ’ان’ مصدریه مضمر وجوباً مانند: جئتک کی تکرمنی و در این مثال فعل به ان مقدر منصوب گردیده است. (از اقرب الموارد) ، سوم به منزلۀ ’ان’ مصدریه و علامت آن صحت حلول آن است محل ’ان’ و بر آن ’لام’ نیز داخل شود، مانند: ’لکی’ و به ’لای نفی’ نیز متصل گردد، مانند: لکیلا تأسوا. (از منتهی الارب) (آنندراج) (ناظم الاطباء). به منزلۀ ’ان’ مصدریه معناً و عملاً، مانند: لکی لاتأسوا و مؤید آن صحت حلول ’ان’ است در محل آن... (از اقرب الموارد)
لغت نامه دهخدا