معنی کهنه گشتن کهنه گشتن (رَ / رِ کَ دَ) کهنه گردیدن. ازکارافتاده و فرسوده شدن، از چشم افتادن. مورد بی اعتنایی قرار گرفتن: بدو گفت رامشگری بر در است که از من به سال و هنر برتر است نباید که در پیش خسرو شود که ما کهنه گردیم و اونو شود. فردوسی لغت نامه دهخدا