معنی کهنه گردیدن کهنه گردیدن (شَ / شِ کَدَ) کهنه شدن. کهنه گشتن. فرسوده شدن: اکماد، کهنه گردیدن جامه. (منتهی الارب). رجوع به کهنه شدن و کهنه گشتن شود لغت نامه دهخدا