معنی کهنه کردن کهنه کردن (گَ تَ) ارثاث. تعتیق. اخلاق. ابلاء. (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). فرسوده ساختن: انتضاء، کهنه کردن جامه. (تاج المصادر بیهقی) لغت نامه دهخدا