جدول جو
جدول جو

معنی کهن گشتگی

کهن گشتگی
(کُ هََ / هَُ گَ تَ / تِ)
سالخوردگی. پیری:
تو را فترت پیری از جای برد
کهن گشتگیت از سر رای برد.
نظامی.
رجوع به کهن گشتن و کهن گشته شود
لغت نامه دهخدا