جدول جو
جدول جو

معنی که کن

که کن
(تَ چَ / چِ)
کوه کن. کوه کننده:
وهم او برمثال آهن بود
دشمنش کوه و دولتش که کن.
فرخی.
، کوه گذار. کوه نورد. که راههای کوهستانی را به چابکی و آسانی قطع کند (در صفت اسب و دیگر مراکب) :
مرکبی طیاره ای که پاره ای
شخ نوردی که کنی وادی جهی.
منوچهری.
که کن و بارکش و کارکن و راه نورد
صف در و تیزرو و تازه رخ و شیرآواز.
منوچهری.
رجوع به کوه کن شود
لغت نامه دهخدا