بر وزن و معنی قولنج باشد و آن بادی است که به سبب آن شکم و پهلو درد کند و بیم هلاکت باشد و قولنج معرب کولنج بود. (برهان). درد شکم، قولنج معرب آن. (فرهنگ رشیدی). به وزن و معنی قولنج و آن مرضی است که در امعاء از ریح یا پیچیدن روده به هم رسد خاصه در رودۀ قولون و به اضافۀ الف (کولانج) نیز درست است. (انجمن آرا). قولنج و درد کمر. (ناظم الاطباء). کولانج. قولنج. (فرهنگ فارسی معین) : کسی را کش تو بینی درد کولنج بکافش پشت و زو سرگین برون لنج. طیان (از یادداشت به خط مرحوم دهخدا). ، آتشدان را نیز گویند. (برهان). آتشدان و منقل. (ناظم الاطباء). به معنی آتشدان نیز گویند و ظاهراًبه معنی آتشدان گولخ است، مخفف گولخن نه کولنج. (فرهنگ رشیدی). به معنی آتشدان مصحف است و آن گولخ به وزن دوزخ است و مخفف گولخن حمام است. (انجمن آرا). ظاهراً مصحف گولخ. (حاشیۀ برهان چ معین) ، نام نوایی است از موسیقی. (برهان) (ناظم الاطباء)