معنی کولاک زدن کولاک زدن(رَ دَ) کولاک کردن. (فرهنگ فارسی معین). موج زدن. طوفان کردن و منقلب و متلاطم شدن امواج دریا: شود ز چشم پرآبم هزار کشتی غرق دمی که قلزم خوناب دل زند کولاک. وحشی (از فرهنگ رشیدی). و رجوع به کولاک کردن شود لغت نامه دهخدا