زبان کردان بود بارانی گوید ... (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 16) (حاشیۀ فرهنگ اسدی نخجوانی، یادداشت به خط مرحوم دهخدا)، گمان می کنم به کاف تازی مفتوح (کولا) باشد و با اینکه در نسخۀ فرهنگ اسدی، نخجوانی یکی دو بار دیگر به بارانی تصادف می شود، معهذا شاید عبارت اصل کتاب این بوده: ’به زبان کردان بارانی بود’ و پس از آن محتمل است نام شاعر آمده و سپس لفظ ’گوید’ و محتمل است نام شاعر نیز بارانی بوده و کاتب از تکرار بارانی جمله را غلط گمان برده و تصرف عادی کتاب را مرتکب شده است، کولا به گمان من لهجه و لحنی از ’شولا’ باشد و تبدیل شین به کاف و خاء در زبان پارسی سایر است و شولا را چنانکه خود بر تن مردی ’درگزینی’ (درگزین همدان) دیدم، جامۀ فراخی است - فراختر از عبای زمستانی - که بر روی جامه های دیگر پوشند، رویه و زیرۀ آن از جامۀ پشمین تنک است و میان آن انباشته به پشم است و با موی آدمی و اسب، آن پشم برابره و آستر استوار کرده اند، (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)، جامۀ پشمین که شبانان پوشند، با شولا قیاس شود، (از فرهنگ فارسی معین) : در بیابان بدید قومی کرد کرده از موی هر یکی کولا، بارانی (از لغت فرس چ اقبال ص 16)، و رجوع به کولاویان شود