کفش و پاافزار. (ناظم الاطباء). صورتی از کفش. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : خاک کف پای رودکی نسزی تو هم نشوی کوش او چه خایی برغست. کسائی. پل به کوش اندر بکفت و آبله شد کابلیج از بسی غمها ببسته عمر گل پا را بپا. عسجدی (از لغت فرس اسدی چ اقبال ص 64). پایم بکوفت تنگی کوش ای شهاب دین. سوزنی. در طلب رضای تو کوش و فام پاره شد... سیدهاشمی (از آنندراج)