دو تا اندرآمده و کژشده، (فرهنگ اسدی)، پشت خمیده و دوته شده را گویند خواه از پیری و خواه از علت دیگر، (برهان) (از آنندراج)، پشت دوتا و خمیده خواه از پیری و یا علتی دیگر، (ناظم الاطباء)، کوژ، قوز، پشت خمیده، دوتا، (فرهنگ فارسی معین)، چفته، کوژ، کژ، دوتاه، خم، بخم، خمیده، کج، معوج، احدب، منحنی، کمانی، مقوس، (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : چو دی رفت فردانیامد هنوز نباشم ز اندیشه امروز کوز، فردوسی، بدو گفت کای پشت بخت تو کوز کسی از شما زنده مانده ست نوز، اسدی، هر آنکه با تو ندارد چوتیر دل را راست ز رنج قامت او کوز چون کمان تو باد، عبدالواسع جبلی، گفتم که ایا با تو دلم چون قد تو راست چون زلف تو پشت من اندر غم تو کوز، سوزنی، در و دشت را شبنم چرخ کوز کند ایمن از تف و تاب تموز، نظامی، چفته پشتی نعوذبالله کوز چون کمانی که برکشند به توز، نظامی، موی به تلبیس سیه کرده گیر راست نخواهد شدن این پشت کوز، سعدی، - کوزکوزرفتن، دولادولا رفتن، (یادداشت به خط مرحوم دهخدا)، خمیده رفتن، با قامتی خمیده و دوتا راه رفتن: نیست عجب دزدی کردن به روز وین عجب آمد که رود کوزکوز، امیرخسرو، ، کنایه از فلک هم هست، (برهان) (آنندراج)، آسمان و فلک، (ناظم الاطباء)، - گنبد کوز، فلک، آسمان، (فرهنگ فارسی معین)، کنایه از آسمان، کنایه از فلک و چرخ و سپهر: میل در سرمه دان نرفته هنوز بازیی بازکرد گنبد کوز، نظامی، و رجوع به گوژ شود