معنی کوز کوز(زَ) به کوزه آب خوردن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء) (آنندراج) ، گرد آوردن. (منتهی الارب) (آنندراج). جمع کردن چیزی را. (از اقرب الموارد) : کازه کوزاً، جمع کرد و گرد آورد آن را. (ناظم الاطباء) لغت نامه دهخدا