معنی کوره تاب کوره تاب (تَ) تابندۀ کوره. افروزندۀ کوره. آتش افروز کوره. آنکه در کوره آتش بیفروزد. آنکه کوره را تافته کند: کوره تابان کیمیای سپهر که آگهی بودشان ز ماه و ز مهر. نظامی. و رجوع به ترکیب ’کوره تابان کیمیای سپهر’ ذیل کوره شود لغت نامه دهخدا