معنی کنیزنواز کنیزنواز (تَ سَلْ لی) نوازندۀ کنیز. که کنیزکان را نوازد و پرورد: گفته بودندش آن دو مایۀ ناز قصۀ خواجۀ کنیزنواز. نظامی لغت نامه دهخدا