به معنی کندا که حکیم و داناست. (از برهان). کندا. (آنندراج). حکیم و دانا. (ناظم الاطباء). از: ’کندا’ + ’گر’ (پسوند شغل و مبالغه) (حاشیۀ برهان چ معین). منجم. حکیم. کندا. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : مرا این زن پیر چون مادر است یکی چابک اندیش کنداگر است به هر دم زند زین فروزنده هفت بگوید که اندر ده و دو چه رفت. اسدی (از یادداشت ایضاً). سپهدار را بود کنداگری بسی یافته دانش از هر دری بدو گفته بد راز اختر نهان که خیزد یکی شورش اندر جهان. اسدی (از یادداشت ایضاً). ، شجاع و دلیر و پهلوان باشد. (برهان) (ناظم الاطباء). کندا. کنداور. (آنندراج). معرب این کلمه ’کنداکر’ به معنی شجاع و جسور است. (از اقرب الموارد). و بهر دو معنی رجوع به کندا و کندآور شود