معنی کناره جو کناره جو (تَ / تِرْ زَ) کناره جوی. کناره جوینده. گوشه گیر. که دوری گزیند: دل را به کنار جوی بردیم وز یار کناره جوی شستیم. خاقانی. بامی به کنار جوی می باید بود وز غصه کناره جوی می باید بود. حافظ لغت نامه دهخدا