جدول جو
جدول جو

معنی کناخن

کناخن
مخالف و ناهموار بود. (حاشیۀ فرهنگ اسدی نخجوانی از یادداشت به خط مرحوم دهخدا) :
سراپای بعضی و بعضی کناخن (کذا).
عمعق (یادداشت ایضاً).
در لسان العجم شعوری کیاکن را بنقل از مجمع به همین معنی آورده و گمان می کنم کیاخن شمس فخری که به معنی ملائمی و همواری گرفته و صور دیگردر فرهنگها که به این کلمه داده اند همین کناخن حاشیۀ فرهنگ اسدی نخجوانی باشد. (یادداشت ایضاً)
لغت نامه دهخدا