کمر شکستن و بی طاقت ماندن از بیم و غم. (غیاث). طاقت نیاوردن کمر و متحمل نشدن باری را. (آنندراج). طاقت نیاوردن کسی تحمل باری را. (فرهنگ فارسی معین) : گران است بار فراق آن قدر که کوه از کشیدن ببازد کمر. نورالدین ظهوری (از آنندراج). ز بار رشک ظهوری کمر ببازد کوه تحملم ندهد کاش بار مفت من است. نورالدین ظهوری (از بهار عجم و آنندراج)