جدول جو
جدول جو

معنی کلیاوه

کلیاوه
(کَلْ وَ / وِ)
کالیوه. (فرهنگ رشیدی). مقلوب کالیوه. (انجمن آرا). کالیوه. نادان. احمق. (فرهنگ فارسی معین) ، سرگشته. گیج. (فرهنگ فارسی معین). و رجوع به کلیاوه کردن شود، کر را گویند یعنی کسی که گوش او نشنود و به عربی اصم خوانند. (برهان) (آنندراج) (از ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا