جدول جو
جدول جو

معنی کلچ

کلچ(کُ)
شکن زلف و کاکل. (جهانگیری). چین. شکن. ماز. نورد. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به کلج (ک ) شود.
- کلچ درکلچ، چین درچین. و رجوع به کلج در کلج ذیل ترکیبات کلج شود.
، نوعی از پوشش هم هست، آن را از پشم بافند و از جانب کشمیر آورند. (برهان). پوششی باشد پشمینه که از تبت آورند. (جهانگیری) (فرهنگ رشیدی). نوعی از پوشاک پشمین که از کشمیر آورند. (ناظم الاطباء). پوشش پشمینه که سابقاً از کشمیر و تبت می آوردند. (فرهنگ فارسی معین) :
پیش تو چگونه آرم اندر ره
کلچ از تبت و لباده از دنبر.
مختاری (از فرهنگ رشیدی).
، نان ریزه را گویند. (فرهنگ جهانگیری). نان ریزه. (ناظم الاطباء). نان ریز شده. (از برهان) (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا