صید کردن و گرفتن کلاغ. (فرهنگ فارسی معین) ، کنایه از استهزا و تمسخر و ریشخند کردن. (برهان) (انجمن آرا). کنایه از طعنه زدن و تسمخر کردن و ریشخند زدن. (فرهنگ فارسی معین). طعنه زدن، استهزا کردن. (غیاث). کلاغ زدن، کنایه از طعنه زدن و کردن. (آنندراج) : زاغ گیرد همه از بلبل شوریده کلاغ غنچۀ شوخ زند خنده و نرگس چشمک. شاه طاهر جندی (از انجمن آرا). ز عکس گل و لاله برطرف باغ کلاغش بطاوس گیرد کلاغ. زلالی (از آنندراج). و رجوع به کلاغ زدن شود