معنی کعبه کعبه (کَ بَ) طاس بازی نرد. ج، کعبات، برواره. بالاخانه. غرفه، هر خانه چهارگوشه. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ج، کعبات لغت نامه دهخدا