جدول جو
جدول جو

معنی کشتی کردن

کشتی کردن
(رَ بَ کَ دَ)
اصطراع. کشتی گرفتن. (یادداشت مؤلف). لباخ. تبذخ. (منتهی الارب) :
بکین هرزمان پیشدستی کنم
به یک دست با پیل کشتی کنم.
اسدی
لغت نامه دهخدا