جدول جو
جدول جو

معنی کشتن کردن

کشتن کردن(رَ بَ وَ دَ)
کشتن. بقتل رساندن. قتل کردن. کشتار کردن: غلامان تیر انداختن گرفتند... و پیادگان بدان قوت به برج بررفتن گرفتندبه کمندها و کشتن کردند سخت عظیم. (تاریخ بیهقی)
لغت نامه دهخدا