جدول جو
جدول جو

معنی کشاله کردن

کشاله کردن
(رَ وَ دَ)
گرده گاه برکشیدن. یازیدن (عامیانه) (یادداشت مؤلف). منبسط کردن و یازیدن تن و دراز شدن بسوی چیزی. خود را بسویی کشیدن. به طرفی خزیدن.
- کشاله کردن به طرف کسی، حمله کردن به کسی. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا