معنی کشاکش کردن
- کشاکش کردن (رَ اَ کَ دَ)
- کشیدن. ستیزه و جدال کردن. کشیدن حریفان یکدیگر را به هر سو و دست به یقه شدن. آویزش کردن. کشمکش کردن: قاید بانگ بر او زدو دست بقراچولی کرد حاجبان و غلامان در وی آویختند وکشاکش کردند. (تاریخ بیهقی). رجوع به کشاکش شود
