معنی کریص کریص (رَ دَ نَ) کرص. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). با خرما آمیختن پنیر را. (منتهی الارب) ، کوفتن. کرصه،کوفت پنیر را. (از منتهی الارب). رجوع به کرص شود لغت نامه دهخدا