معنی کره برآوردن
- کره برآوردن (رَ / رُ زَ دَ)
- کره بستن. کره گرفتن. کره زدن. اور زدن. کپک زدن. اور گرفتن. سفیدک زدن: کرج الخبز کرجاً، تباه گردید نان و کره برآورد. (منتهی الارب). اکراج، تباه شدن نان و کره برآوردن. (منتهی الارب). رجوع به کره گرفتن و کره شود
