دندانی را گویند که میان آن تهی و کاواک شده باشد. (برهان) (آنندراج). دندان نیم ریخته. (فرهنگ اسدی نخجوانی). دندان میان تهی و کاواک شده و شکسته و ناهموار. (ناظم الاطباء). کروه. (حاشیۀ برهان چ معین). کاواک. تهی و فرسوده. (صحاح الفرس). پوک. اجوف. مجوف (دندان) : سزد که بگسلم از یار سیم دندان طمع سزد که او نکند طمع پیر دندان کرو. کسائی. باز چون برگرفت دست ز روی کرودندان و پشت چوگان است. رودکی. ، هر چیز میان تهی و پوک، چون: گردو و جز آن: ای دو بادام تو چو گوز کرو مانده از دست کودکان در کو. سنائی