کرنده. میدان اسب دوانی را گویند. (برهان) (ناظم الاطباء) ، رنگی است مخصوص اسب که آن را کرن گویند. (برهان). اسبی که رنگ آن میان زرد و بور باشد. (ناظم الاطباء). کرن. کرنده. کرنگ. (حاشیۀ برهان چ معین) ، جرگه و حلقه زدن مردم باشد. (برهان) (ناظم الاطباء). کرنگ. (حاشیۀ برهان چ معین) ، دیگی را گویندکه رنگرزان بقم و رنگهای دیگر در آن جوشانند. (برهان) (از آنندراج). دیگ رنگرزان که در آن رنگها جوشانند. (ناظم الاطباء). کرنگ. (حاشیۀ برهان چ معین)