جدول جو
جدول جو

معنی کرمانشه

کرمانشه
(تِ)
کرمانشهان. (از آنندراج). کرمانشاه:
پس از دوران دولتشه به کرمانشه یکی بنگر
چنان بینی مداین را که بی نوشیروانستی.
طالب آملی (از آنندراج).
رجوع به کرمانشهان، کرمانشاه، کرمانشاهان و قرمیسین شود
کرمانشاه. لقب بهرام بهرامیان است. رجوع به کرمانشاه شود:
چو بنشست بهرام بهرامیان
ببست از پی داد و بخشش میان
به تاجش زبرجد برافشاندند
همی نام کرمانشهش خواندند.
فردوسی
لغت نامه دهخدا